چیزی شبیه معجزه – قسمت دوم
ماجرا از آنجا شروع شد که یک روز صبح بعلت دیر رسیدن سرکارم وقتی وارد درمانگاه شدم با بیماران بسیاری که هرکدام نسخه به دست جلوی درب کوچک داروخانه...
ماجرا از آنجا شروع شد که یک روز صبح بعلت دیر رسیدن سرکارم وقتی وارد درمانگاه شدم با بیماران بسیاری که هرکدام نسخه به دست جلوی درب کوچک داروخانه...
بنام آفریننده هستی بخش سالها پیش در روستای هفته عمارت که در ۱۵ کیلومتری شهرستان شازند ازتوابع استان مرکزی قرارگرفته به عنوان مسئول داروخانه انتخاب شدم یه همکار دیگه هم...
هشدار: این متن حاوی جزئیات ناراحت کننده است ایام عید نوروز بود فک کنم سال های ۷۴ یا ۷۵ بود و حتی دوسه روز از عیدهم گذشته بود …….. آنروز قرار...