شهیده الهه حسین نژاد

وقتی که خبر دردناک قتل الهه، این دختر پاک و مظلوم ایران را شنیدم آه جانسوزی  از عمق جان کشیدم، باورش برایم خیلی سخت بود که یه دختر معصوم

اینطوری به دست یک نامرد از خدا بی خبر و پست فطرت که بویی از انسانیت و غیرت و شرف مردانگی نبرده کشته بشود،

سری به پیجش در  اینستاگرام زدم، و مشاهده کردم که تمام پستهایش رنگ و بوی خدایی داشت و هر کدوم حامل پیامی.

تو یکی از استوری هایش گفته بود سبز خواهم شد میدانم میدانم……

که بهتر دیدم در این زمینه  داستانی برایتان بازگو کنم:

داستان مقاومت زنان ایرانی در مقابل تجاوز و تعرض، قصه امروز و دیروز نیست. سالها پیش زمانی که اعراب به ایران حمله می کنند، یزدگرد سوم که پادشاه بود

دخترانش را به امن ترین شهر ایران یعنی یزد می فرستد، اما وقتی که غارت دشمن به یزد هم کشیده می شود هر کدام از این دخترها به سمتی فرار میکنند تا

مورد تعرض دشمن قرار نگیرند، نیک بانو یکی از دختران یزدگرد سوم، به سمت کوهی نزدیک اردکان امروزی فرار می‌کند، دشمن اما پشت سرش میآید و بسیار

بسیار بهش نزدیک میشود، بانو نفس زنان و ترسیده عصای خودش را روی زمین می‌زند و به کوه میگوید ای کوه عزیز مرا مانند مادری در آغوش خود بگیر، و او

برای همیشه ناپدید میشود و تنها چیزی که از او باقی می ماند یک شال سبز روی یک درخت چناره،

محلی‌ها میگویند این چنار همان نیک بانو می‌باشد که روی زمین زده شده

سالیان ساله که کنار این درخت سبز چک چک، قطره های آب روی زمین می ریزد و به همین دلیل اسم آن مکان می شود چکچک، که زرتشتیان معتقدند این قطره های

آب، اشک کوه برای معصومیت و مظلو میت این دختر پاک است هنوزم که هنوزه پیر سبز چکچک (چکه چکه) یکی از مهمترین زیارتگاه های زرتشتیان است.

به امید روزی که تمام دختران و زنان وطنم طعم شیرین آزادی را بچشند و در هیچ کجای دنیا شاهد ترس آنها در برابر دشمنان شان نباشیم. الهی آمین

 

قسمتی از جملات شهیده الهه حسین نزاد که در پست های اینستاگرامش خیلی زیبا نوشته بودن، لازم دانستم اینجا بگذارم:

پرسش اصلی این نیست که آیا زندگی پس از مرگ هست

پرسش اینست که آیا شما پیش از مردن زنده هستید؟

یا در پست دیگری نوشته:

مهربان باش و به هر کس می رسی لبخند بزن تو نمیدانی به آدم ها چه می گذرد

شاید لبخندت برایشان مانند گنجی ارزشمند باشد و آ نها به آن محتاج باشند.

 

روحش شاد و یاد و نامش جاودان در دلها

 



دستان الهه مهر ۲

قبلآ قول داده بودم که متنی با عنوان دستان الهه مهر  (مادرم) منتشر کنم

یادم نمیره روزهای آخری که مادرم بعلت خونریزی مغزی در بیمارستان بستری شده بود و در حالت کما به سر می‌برد

طی اون دوهفته ای که بستری بود همیشه میرفتم به مادرم سر میزدم ولی متاسفانه حالش بهتر که نمیشد هیچ، روز به روز سطح هوشیاریش پایین تر می‌اومد و شانسی برای زنده ماندن نداشت

دکترها دیگه ازش قطع امید کرده بودن. فقط میتونم بگم زنده بودنش به دستگاه ها بستگی داشت

روزی که برای دیدنش بالا سرش رفتم، یه حسی بهم میگفت امروز آخرین روزیه که مادرت رو ملاقات می کنی شاید دیگه هیچوقت اونو نبینی
برای همین خوب به صورتش نگاه کردم ،🥹

صورتش ورم داشت و رنگ پریده . و چشای قشنگش انگار سالهاست بسته شده بودن

یادمه خیلی دلم برایش سوخت و اشک از دیدگانم جاری شد😔 و دستانش رو که خشک و بی روح شده بودن را در دستانم گرفتم و خوب لمس شون کردم ،

و متوجه شدم که نه تنها گرمی خودش رو از دست داده بلکه هرگز و هرگز و هیچوقت دیگه  نمیتونم از اون نوازشهای مادرانه و مهر و محبتی که عمری باهاش بزرگ شده بودم را بهره ای ببرم

در پایان از خدا میخواهم تمام مادران سرزمینم را زنده و سلامت نگه دارد و آنهایی که آسمانی شدن روحشان قرین شادی و در آرامش ابدی

 



لایکهای یک کامنت

من در اینستاگرام  زیر این پست

 

کامنت زیر را گذاشتم:

قلب مشکی دیگه چه مزخرفیه ، بگید لااقل یه فاتحه و خوندن سوره حمد و سه تا صلوات نثار شادی و آرامش روحش می فرستیم خیلی بهتر میتونه باشه

این کامنت  تا کنون ۲۳۶ بار لایک گرفته

 



حجاب / بی حجابی / برهنگی ؟؟؟

کلیپی درباره حجاب ساختن

در کانال تلگرامم منتشر کردم

در این لینک

https://t.me/zary_yas/8

نگاه کنید و نظرتون رو پای همین پست کامنت کنید

ممنون